مقالات آرشیو خبر ها
ما دیگر زجر نمی‌کشیم،انیلی تو تصمیم بگیر

ما دیگر زجر نمی‌کشیم،انیلی تو تصمیم بگیر

بعد از 5 سال شکوهمند زیر نظر آلگری، یوونتوس حالا یک مربی تازه دارد و به نظر می‌رسد مردم خیلی به او علاقه نداشته باشند. رابطه ساری با یوونتوسی‌ها دوستانه نیست، سخنانی که در مصاحبه‌ها بیان می‌کند غالباً نسنجیده است و مهم‌تر از آن، نتایج و سبک بازی تیم او ایراد هایی دارد. به نظر می‌رسد اینها دلایل قانع کننده‌ای برای عدم علاقه هواداران به او هستند، اما آیا نمی‌توان زاویه‌دیدی یافت که از آن منظر، فردی با چنین خصوصیاتی مورد نفرت واقع نشود و مدیرانی که او را استخدام کرده‌اند نادان به نظر نرسند؟

 

آ. استراتژی

 

یوونتوس راه خود را از مکس آلگری جدا کرد و دنبال یک مربی جدید می‌گشت. اما تغییری که یوونتوس دنبال می‌کرد تنها یک مربی نبود. تغییر بسیار سترگ‌تر از یک مربی عوض کردن ساده بود. نسلی که در سال 2011 توسط کونته پی‌ریزی شده و پس از سه سال با یک سری تغییرات اندک از سوی آلگری بهینه شده بود به پایان خود نزدیک می‌شد. هسته آن نسل یا کفش‌های خود را آویخته بودند یا در آستانه این کار بودند. مارکیزیو، لیششتیانر و بارتزالی رفته بودند و سوخت زیادی در باک بونوچی، کیلینی و بوفون باقی نمانده بود. بنابراین یوونتوس باید علاوه بر یک سرمربی، یک استراتژی جدید برای آینده نیز اتخاذ می‌کرد.

 

پروژه آنیلی را همه می‌دانند. او به دنبال گسترش برند یوونتوس است و احتمالا واضحترین نشان آن هم تغییر لوگوی باشگاه بوده. اما فعالیتهای اینچنینی خارج از زمین فوتبال کافی نیستند. یوونتوس برای گسترش برند خود باید هواداران (بخوانید مشتری) های بیشتری به دست بیاورد و برای افزایش محبوبیت، باید نوع دیگری از فوتبال را ارائه دهد: فوتبال هجومی و رو به جلو.

 

با توجه به این که بهترین گزینه برای پیاده کردن این سبک، پپ گواردیولا، با منچستر سیتی قرارداد داشت، دو راه مقابل آنیلی بود: اول این که تا زمانی که پپ آزاد شود با همین شیوه دفاعی جلو برود، دوم عبور از نام پپ و شروع تغییر با یک شخص دیگر.

 

برنامه اول یک نقطه ضعف اساسی داشت: اگر آنها منتظر می‌ماندند تا قرارداد گواردیولا به پایان برسد سپس سراغ تغییر بروند، بازیکنان زیادی از نسل فعلی یوونتوس باقی نمی‌ماندند و تغییر همه چیزها (بازیکنان، مربی و سبک بازی) به یکباره قمار بزرگی بود. نمونه های زیادی وجود دارد، اما بارزترین مثال منچستر یونایتد است. خروج فرگوسن همزمان شد با خروج اسطوره‌هایی مانند گیگز، اسکولز، فردیناند و بازیکنان مهمی مانند ویدیچ و اورا و این یونایتد را وادار به شروع از صفر مطلق کرد. شروع دوره جدید، مادامی که بوفون، کیلینی و بونوچی (حتی خدیرا و دیبالا) در یوونتوس هستند، خطر این تغییر عظیم را به شده کاهش می‌داد. بنابراین زمان، زمان تغییر بود.

 

ب. چرا ساری؟

 

به غیر از پپ، که با منچسترسیتی قرارداد داشت، مائوریتزیو ساری، مائوریسیو پوچتینو و سیمونه اینزاگی گزینه‌های یوونتوس بودند. اگرچه اینزاگی به همه نشان داده بود که یک مربی ماهر است، اما با توجه به بی‌تجربگیش هنوز نمی شد گذاشتن پایه و اساس ساختار 7‐8 سال آینده یوونتوس را به سپرد.

 

دو نفر دیگر کارنامه تقریباً مشابهی داشتند؛ عملکرد غیر منتظره‌ی عالی در تیم های نه چندان بزرگ (ناپولی و تاتنهام) ، پس از عملکرد خوب در تیم های میانه‌ی پایین جدول مانند امپولی و ساوتهمپتون. از یک سو ساری سابقه کار در یک تیم مشهور با هواداران بین المللی و انتظارات زیاد، یعنی چلسی را داشت و از طرف دیگر پوچتینو جوان بود و بهتر می‌توانست با بازیکنان خود ارتباط برقرار کند. اما ساری هم با فوتبال ایتالیا آشنا بود و هم فلسفه فوتبال او بیشتر شبیه به نوع فوتبالی بود که آنیلی می خواست، که در نهایت برتری او را نسبت به پوچتینو به ارمغان آورد.

 

ج. سابقه‌ی ساری

 

ساری هر کجا که کار کرده، به نتایج خوبی دست یافته است. در امپولی، او نه تنها یک تیم تازه صعود کرده را در یک رده میانه‌جدولی مناسب در لیگ حفظ کرد، بلکه سیستمی نیز ساخت که یکی از زیباترین و چشمگیرترین سبک های فوتبال ایتالیا را بازی کرد، چیزی که پس از خروج او نیز باقی ماند.

 

در ناپولی، او تیم بنیتز که در رده 5 ام قرارداشت را تحویل گرفت و پارتنوپی را به یکی از جذاب ترین تیمهای های اروپا تبدیل کرد؛ تیمی که به معنای واقعی کلمه بینده را جذب می‌کرد. او یک تیم شلخته را به ارث برد، آن را در طول سه سال بهبود بخشید و در اوج خود، آن را به مربی بعدی یعنی کارلو آنچلوتی واگذار کرد. او هرگز در آنجا جامی کسب نکرد اما دلیل اصلی آن، همزمانی‌اش با دوران اوج یوونتوس بود.

 

در چلسی، ساری در لیگ در فصلی که لیورپول و منچستر سیتی از قدرت بیشتری برخوردار بودند و رقابت با آنها کاملاً ناممکن بود پشت سر این 2 تیم سوم شد، به فینال یکی از جام های داخلی راه یافت، که البته در ضربات پنالتی توسط سیتی مغلوب شد و همچنین با به ارمغان آوردن لیگ اروپا برای لندنی‌ها، اولین جام خود را نیز دشت کرد.

 

این نتایج فراتر از انتظار مدیران و هواداران چلسی بود، زیرا چلسی خود را کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا عنوان کرده بود. ساری پس از گذشت تنها یک سال آنجا را ترک کرد، اما در طی این مدت کوتاه، هر چند نه کامل، باعث شد که چلسی عملکرد فوتبالی بهتری نسبت به سالهای قبل داشته باشد. شایان ذکر است که اصلا آبراموویچ ساری را نه برای موفقیت فوری بلکه برای یک پروژه نیمه بلند استخدام کرده بود.

 

مخلص کلام این که شیوه‌ی بازی ساری دقیقاً همان چیزی بود که یوونتوس می خواست، نتایج او در تیم‌های سابقش به اندازه کافی خوب بود و او همچنین در پیشرفت بازیکنان نیز کارنامه درخشانی داشت. از آنسو بزرگترین ضعف ساری نداشتن کاریزما و عدم توانایی وی در ایجاد انگیزه برای بازیکنان بود. دو عاملی که برای مربیان این دوره مهم‌اند. برای حل این مسئله، یوونتوس جیجی بوفون را به بازگرداند، کهنه سربازی که می توانست ساری را یاری کند تا بتواند رختکن را کنترل کرده و به بازیکنان انگیزه بدهد؛ همانطور که وقتی یوونتوس بدترین شروع فصل خود را در 2015/16 متحمل شد برای آلگری انجام داده بود.

 

د. رم در یک روز بنا نشد

 

تاکنون در یووه، همانطور که در ابتدا گفته شد، نتایج بهترین نبوده‌اند و سبک بازی هنوز کاملاً رضایت بخش نیست.

 

نتایج:

 

در سری آ، یووه در صدر جدول قرار دارد و اگرچه این رقابت هنوز زنده است، یووه به کسب اسکودتو کاملا امیدوار است. در لیگ قهرمانان اروپا، به جز یک لغزش کوچک مقابل لیون که می‌توان آن را در مرحله دوم حل کرد، نتایج بدست آمده رضایت بخش بود؛ یووه با دو پیروزی مقابل لوکوموتیو و بایر لورکوزن و کسب 4 امتیاز از اتلتیکو در گروهش صدر نشین شد. به علاوه نایب قهرمانی کوپا ایتالیا در ضربات پنالتی.

 

در کل، نتایج می توانست بهتر باشد اما باز هم خیلی خوب هستند، و فراموش نمی کنیم که این اولین فصل ساری در یوونتوس است، اولین فصل که با تمام تغییراتی که باید‌ رخ می‌داد عادی نبوده است. جالب است بدانیم ساری موفق شده است از هر مربی اخیر یوونتوس در لیگ در اولین فصل حضورشان تاکنون امتیاز بیشتری کسب کند.

 

عملکرد و گیم پلی:

 

تقریباً همه هواداران انتظار داشتند ساری یک انقلاب انجام داده و همه چیز را در مورد هویت فوتبال یووه خیلی زود تغییر دهد، اما این چیزی نبود که ساری در ذهن داشت. هیچ کلیدی برای تغییر سریع فوتبال دفاعی به فوتبال هجومی وجود ندارد. برای این انتقال یک پروسه باید طی شود. انتظار تلخ است، اما یوونتوس و ساری نمی توانستند عجله کنند. او تغییرات خود را به آرامی انجام داده است. این تغییرات یک به یک اعمال شدند، بنابراین چندان محسوس نبودند اما در مقایسه با سبک بازی پیش از ورود وی، بسیاری از جنبه های تاکتیکی مهم فوتبال یووه تغییر کرده است. تحلیل دقیق آماری طولانی است و این مقاله در مورد تجزیه و تحلیل شاخص های آماری نیست اما می توان خلاصه ای از این تغییرات را به طور کلی مورد بررسی قرار داد.

 

سبک کلی بازی یوونتوس تغییر زیادی کرده است. تحت هدایت ساری، یوونتوس دیگر حتی در برابر تیم های ضعیف در طول بازی با نه نفر دفاع نمی کند. در رابطه با سلطه بر بازی، الگویی از پیشرفت را می توان مشاهده کرد. موقعیتسازی دیگر به سانتر یا ضد حمله وابسته نیست. اکنون بازیسازی از عقب و حمله از عمق بیشتر گلهای یوونتوس را می‌سازند. اگرچه همانطور که گفته شد، این تیم هنوز هم مشکلاتی غیرقابل اجتناب دارد که عمدتا از هافبکهای نامتعادل و نامتناسب ناشی می شود. میرالم پیانیچ نتوانسته نقش جدید خود را به طور مؤثر ایفا کند و در بسیاری از بازی ها با سرعت دهی در توزیع توپ مشکل داشته است. همچنین، فقدان یک هافبک تهاجمی خلاق برای باز کردن گره بازی نیز به چشم می‌خورد. هرچند بخشی از آن را با بهبود بازی بنتانکور که تاکنون 6 پاس گل در سری آ داده (بیش از سایر بازیکنان یوونتوس و بسیاری از هافبکهای سطح بالا) حل کرده است اما در مقابل تیم هایی که فوتبال بسته بازی می کنند و اتوبوس پارک می‌کنند کماکان نارسایی‌هایی در موقعیت سازی وجود دارد. دو مشکل ذکر شده به سادگی با جذب دو هافبک مناسب می‌تواند حل و فصل شود.

 

در سبک دفاع نیز تغییر چشمگیری رخ داده است. به جای دفاع کلاسیک، یوونتوس اکنون از جلو دفاع می کند. اگرچه چند کاستی در اوایل فصل با ایجاد برخی شرایط خطرناک تیم را تهدید کرد ام به تازگی تیم به سبک جدید خود تسلط داشته و بدون دفاع از عقب، عملکرد دفاعی مطبوعی داشته است. نوع پرس نیز تغییر کرده است. اکنون در این روش جدید به محض از دست رفتن توپ، بازیکنان برای بازیابی توپ وارد مرحله دفاعی می شوند.

 

ساری همچنین در بازی گرفتن از رونالدو و دیبالا بسیار خوب عمل کرده است. فصل گذشته، رونالدو در 31 بازی 21 گل به ثمر رسانده بود، پیش از این رکوردش در 27 بازی 26 گل و در 29 بازی 25 گل بود. این فصل این بازیکن 35 ساله در 32 بازی تاکنون 28 گل به ثمر رسانده است و او با وجود چند سال مسن‌تر شدن، می‌تواند حتی بهترین رکورد خود را در 5 فصل اخیر هم بهبود ببخشد. پائولو دیبالا، دیگر بازیکنی که قادر است تفاوتها را در خط حمله بیانکونری ایجاد کند، طی فصل گذشته کاملاً میخ نیمکت شده بود اما در این فصل 14 گل به ثمر رسانده و 9 پاس گل داده است. طبیعتا نقش اصلی در این پیشرفت را خود بازیکنان داشته اند اما نمیتوان نقش برنامه های مبتنی بر حمله ساری را نادیده گرفت.

 

هـ. ما دیگر زجر نمی‌کشیم، آندره‌آ آنیلی تو تصمیم بگیر

 

آندره آنیلی می توانست یک مربی دفاعی را بیاورد و بدون مشکلاتی که در طول فصل پشت سر گذاشته شد، با این گروه از بازیکنان برنده یک یا دو اسکودتوی دیگر شود، اما او بلندپرواز تر از این‌هاست. یوونتوس آنیلی هدفش بالاترین قله‌هاست و مطمئناً دیر یا زود، با ساری یا بدون او به آن می رسد.

 

اما ساری، ساری برای این مقطع از مسیر یوونتوس تقریباً ایده آل است. او در عین حال که دارد یک سبک و هویت کاملاً جدید در فوتبال یوونتوس ایجاد می‌کند، نتایج خوبی نیز گرفته است. نکته تلخ این است که چند سال بعد ممکن است در نگاه خیلی‌ها ساری آن پیرمرد لجوج و بازنده‌ای باشد که میان مربیانی که جام‌های زیادی برده‌اند ساندویچ شده، طرفداران تحولات یا تغییرات را به خاطر نمی آورند، آنها فقط جام‌ها را به خاطر خواهند آورد، اما این مشکل، مشکل خود ساری است نه ما.


«به اشتراک گذارید»
Google+ Twitter Facebook
سعید سعیدی
سعید سعیدی«نگارنده اخبار»
ارتباط با نگارنده: